اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محتاط

نویسه گردانی: MḤTAṬ
محتاط. [ م ُ ] (ع ص ) محاصره کرده . (آنندراج ). محصور و حصار کرده شده و احاطه شده . (ناظم الاطباء). || حازم و هوشیار درکار. (از منتهی الارب ). باحزم و هوشیار در کار و بااحتیاط. (ناظم الاطباء). احتیاطکار. استوارگیر. ملاحظه کار. پخته . (یادداشت مرحوم دهخدا). دشوارکار. (زمخشری ). پروادارنده . آنکه در امور با احتیاط رفتار کند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
این واژه عربی و اسم فاعل است و پارسی جایگزین، اینهاست: ویگراد vigrâd (پارتی: viqrâd)، داونگ dâveng (اوستایی: dâvengha)**** علی محمد عالیقدر 0916365786...
محتات . [ م ِ ] (ع ص ) خرمابنی که غوره ٔ آن بریزد. (منتهی الارب ماده ٔ «ح ت ت ») (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.