محتم
نویسه گردانی:
MḤTM
محتم . [ م ُ ت َم م ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتمام . اندوهگین شونده به شب و به خواب نرونده از اندوه . (از منتهی الارب ). متفکر و مضطرب و اندوهگین و ناتوان از بیخوابی . (ناظم الاطباء). و رجوع به محتمم شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
محطم . [ م ِ طَ ] (ع اِ) شیر. اسد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
محطم . [ م ُ ح َطْ طِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تحطیم . درهم شکننده ٔ توانا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
مهتم . [ م ُ ت َم م ] (ع ص ) اندوه مند و غمخوار. (ناظم الاطباء). اندوهمندشونده و غمخوارگی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). و رجوع به اهتما...