اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محرم

نویسه گردانی: MḤRM
محرم . [ م ُ ح َرْ رَ ] (ع ص ) حرام شده . (منتهی الارب ). حرام گردانیده . آنچه از جانب خدای تعالی حرام شده باشد. (ناظم الاطباء). حرام داشته شده . حرام کرده شده . (غیاث ). ج ، محرمات . ماثبت النهی فیه بلا عارض و حکمه الثواب بالترک لله تعالی و العقاب بالفعل والکفر بالاستحلال فی المتفق . (تعریفات ) :
نعمت جنات خوش بر دوزخی
شد محرم گرچه حق آمد سخی .

مولوی .


آنان که در بهار بصحرا نمیروند
عیش خوش ربیع بر ایشان محرم است .

سعدی .


|| شتر رام که هنوز ریاضت وی تمام نشده و به سواری نه درآمده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || تازیانه ٔ نو. (منتهی الارب ).سوط محرم ؛ تازیانه که هنوز نرم نشده باشد. (ناظم الاطباء). تازیانه ٔ ناپیراسته . (مهذب الاسماء). || پوست دباغت تمام نایافته . (منتهی الارب ). جلد محرم . ج ، محارم و محاریم و محرمات . (آنندراج ). || (اِ) نرمه ٔ بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گرداگرد کعبه و مکه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- بیت محرم ؛ مکه . خانه خدا :
از عدل و ز انصاف جهان راهمه هموار
چون باغ ارم کرده و چون بیت محرم .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
محرم یزدی . [ م َ رَ م ِ ی َ ] (اِخ )میرزا عبدالوهاب پسرزاده ٔ آقامحمد هاشم زرگر اصفهانی است که در خط نسخ استاد مسلم زمان بوده است و پدرش م...
محرم بلقیس . [ م َ رَ م ِ ب ِ ق َ ] (اِخ ) معبد بلقیس . این نام به تعدادی از معابد قدیم در یمن داده شده است . یکی از آنها در ظفارو دیگری در...
مهرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) سخت پیر و کلانسال گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مهرمة. هرم .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.