محز
نویسه گردانی:
MḤZ
محز. [ م ِ ح َزز ] (ع ص ) مرد درشت کلام . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مشاهدهی سیستمانهی پدیدههای طبیعی تنها برای کشف قوانین ناشناختهی مربوط به وقایع؛ مطالعهی علم به تنهایی، که شامل روابط علم با دیگر موضوعات نشود.
...
غایت دروغ، نهایت کذب،دروغی که به هیچ عنوان بن صحت ندارد.