محسن
نویسه گردانی:
MḤSN
محسن . [ م ُ ح َس ْ س ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی کَوجَک العبسی ، مکنی به ابوالقاسم ادیب و فاضل و وراق و شاعر بود و خطش که شبیه به خط طبری است معروف و مشهور می باشد. وی در سال 416هَ . ق . درگذشت . (از معجم الادباء ج 17 ص 89 چ مصر).
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
محسن . [ م ُ ح َس ْ س ِ ] (اِخ ) الحاکم ابوسعد محسن بن محمدبن کرامة چِشُمی بیهقی . ولادت او در رمضان 413 هَ . ق . در قریه ٔ چِشُم (از قراء بیهق...
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) پسر حاج میرزا علیخان امین الدوله صدراعظم مظفرالدین شاه قاجار. در 1293 هَ . ق . متولد شد. وی به القاب منشی حضور، معی...
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) حاج میرزا محسن خان بن عبداللطیف طسوجی مترجم متن منثور الف الیلة ولیلة (هزار و یک شب ) از عربی به فارسی است . چون ...
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) (سیدمحسن محلاتی ) صدر الاشراف . متولد 1288 هَ . ق . فرزند سید حسین فخرالذاکرین از روضه خوانان محلات بود. وی ابتدا از ط...
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) قزوینی . در مجمعالفصحاء، محسن فراهی آمده است و او را از مداحان و شعرای آل ناصر خوانده است . (ج 1 ص 511). عوفی دربار...
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) قیصری (متوفی در 755 هَ .ق .) او راست : منظومه ٔ فرائض . (قاموس الاعلام ترکی ).
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) (میرزا...) متولد 21 ذیحجه 1288هَ . ق . در تهران . و از رجال دوره ٔ مشروطه بود و داماد سید عبداﷲ بهبهانی . پس از کشته شد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ده محسن . [ دِه ْ م ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 2هزارگزی جنوب ماسور. دارای 250 تن سکنه . آ...
حصن محسن . [ ح ِ ن ِ م ُ ح َس ْ س َ ] (اِخ ) از اعمال جزیرةالخضراء است به اندلس . (معجم البلدان ).