اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محل

نویسه گردانی: MḤL
محل . [ م َ ح َل ل ] (ع مص ) فرود آمدن در جایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حل . حلول . حَلَل . (منتهی الارب ). || فرود آوردن کسی را در جایی . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۹ ثانیه
بزرگ محل . [ ب ُ زُ م َ ح َل ل / ح َ ] (ص مرکب ) بزرگ مرتبه . بزرگ مقام . بلندپایه : زهره و مشتری چنان نگرندپایه ٔ قَدرت ای بزرگ محل .سعدی .
شیشه محل . [ شی ش َ / ش ِ م َح َل ل / ح َ ] (اِ مرکب ) کوشک بلور. (ناظم الاطباء).
عالی محل . [ م َ ح َ ] (ص مرکب ) آنکه او را محل و مقام بالا است . والاجاه : نگه کرد سلطان عالی محل خودش در بلا دید و خر در وحل .سعدی (بوستان ...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این می باشد: اسکی کران éski-karân (سغدی) **** علی محمد عالیقدر 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین این است: گذرگاه gozar-gâh (پارسی نو) (علی محمد عالیقدر 09163657861)
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: جایباش jâybâŝ (پارسی نو).**** فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پانِستاف (پا و سغدی nestāve)*** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: مانستان mânestân (پارتی و مانوی) **** فانکو آدینات 09163657861
محل کردن . [ م َ ح َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) محل نهادن .محل گذاردن . رجوع به ترکیب محل کردن ذیل محل شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.