اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدون جیلی طبیب معروف . ابن البیطاردر مفردات از او روایت کند از جمله در کلمه ٔ (طلق ، حرف ) مدتی در بصره و زمانی به مصر در 347 هَ . ق . به امر بیمارستانی اشتغال و به صناعت منطق اهتمام داشت و این علم را از ابوسلیمان محمدبن طاهر سجستانی فراگرفت . در 360 هَ . ق . به اندلس شد و طبیب خاص مستنصرباﷲ و مؤید باﷲ بود. وی پیش از آموختن طب به علم حساب و هندسه اشتغال داشت و در اعمال کسریه تألیفی نفیس دارد و هیچکس در طب به پای او نرسیده است . (یادداشت مرحوم دهخدا). و نیز رجوع به عیون الانباء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابوهاشم . رجوع به ابوهاشم محمد شریف مکه و الاعلام زركلی ج 3 ص 878 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اخشیدبن طغج فرغانی اولین کس از آل اخشید در مصر. او به سال 318 هَ . ق . از طرف خلیفه نامزد حکومت مصر شد و در ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) افضل الدین . رجوع به افضل الدین (خواجه ...) محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) افندی . رجوع به بیومی محمد افندی و الاعلام زرکلی ج 3 ص 874 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) السعیدبن عبدالعزیز، مکنی به ابوزیان (محمد ثالث ). هجدهمین از امرای بنی مرین مراکش (774 - 776 هَ . ق .). (معجم ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المرتضی ... رجوع به ابوالقاسم محمدالمرتضی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المؤیدبن ابی القاسم . دومین از ائمه ٔ صنعا (1029 - 1054 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 189).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المهدی . اولین از امرای حمودی جزیرةالخضراء (431 - 440 هَ . ق .).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) المهدی بن احمدبن الحسن . ششمین از ائمه ٔ صنعا (1097 - 1128 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 189).
محمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) الناصر چهارمین از موحدین (595 - 611 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 113).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.