محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علاءالدین ملقب به سیف الدین از پادشاهان غوری (556 - 558 هَ. ق .). بعد از پدر به تخت نشست ابتدا دعات اسماعیلی را که به دعوت پدرش پرداخته بودند کشت و هر جا از اسماعیلیان نشان یافت به قتلشان فرمان داد سپس دو پسرعم خود غیاث الدین محمد و شهاب الدین محمد را که به دست پدرش محبوس شده بودند خلاص کرد ولی هنوز یکسال و کسری بیشتر از سلطنتش نگذشته بود که گرفتار تعرضات ترکمانان غز گردید. سیف الدین محمد به جنگ ایشان رفت لیکن سپهسالار اردوی او که به علت قتل برادرش به دست سلطان از او کینه ای در دل داشت نیزه ای بر او زد و سیف الدین از اسب به زیر افتاد و غزان او را هلاک کردند.
واژه های همانند
۱,۰۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن طاهربن بهرام سجستانی . رجوع به ابوسلیمان محمدبن ... منطقی و تاریخ الحکماء قفطی و تاریخ علوم عقلی در تمدن...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهربن عبداﷲبن طاهر ذوالیمینین . پنجمین حکمران از آل طاهر و آخرین آنان (248 - 259 هَ . ق ). رجوع به آل طا...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهر... رجوع به رضی و سیدرضی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهربن علی مقدسی . رجوع به ابن القیسرانی محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طرخان فارابی . رجوع به ابونصر فارابی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ططر... رجوع به ناصرالدین محمدبن ططر شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طفج . رجوع به اخشید محمدبن ابومحمد طفج فرغانی و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 5 صص 56 - 63 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طلحةبن عبیداﷲ قرشی تیمی . پدرش او را نزد پیامبر اسلام آورد. رسول (ص ) او را محمد نام گذارد و به ابوالقاسم ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طیب . رجوع به باقلانی ابوبکر محمدبن طیب ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طیب بن محمد بصری . رجوع به ابن باقلانی شود.