محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عمروبن حزم انصاری ، مکنی به ابوالقاسم (یا ابوسلیمان ) در سال دهم هجرت در نجران به دنیا آمد و پدرش عامل رسول اکرم (ص ) در آن منطقه بود و گویند که نامگذاری محمد به روی به دستور پیامبر بوده است . مردی فقیه و فاضل و از فقهای مسلمانان بود که از پدر خود و گروهی دیگراز صحابه و مردم مدینه روایت کرده است محمد در یوم الحرة در سال 63 هَ . ق . در زمان یزیدبن معاویه به دست مردم شام به قتل رسید و پسری داشت به نام ابوبکر که او نیز مردی فقیه بود. (از اسدالغابة ج 4 ص 327).
واژه های همانند
۱,۰۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن داود قمی . رجوع به ابن داود ابوالحسن محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن رشد... رجوع به ابن رشد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سلیمان نوقانی ، مکنی به ابوعمر از ادبای سجستان است که مدتی در خراسان و ماوراءالنهر بسر برده و ب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سمعون . رجوع به ابن سمعون محمدبن احمدبن اسماعیل و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 304-305 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد... رجوع به ابن شاهویه ابوبکر محمدبن احمد... و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 ص 211 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ... طباطبا. رجوع به ابن طباطبا ابوالحسن ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالحمید کاتب . رجوع به ابن عبدالحمید کاتب شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیز اموی قرطبی اندلسی ، معروف به عتبی . فقیه متوفی در 254 هَ . ق . او راست : العتبیة در فقه ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیزبن مازه ملقب به امام برهان الدین ومعروف به صدرجهان . وی حکومت بخارا داشت و به خطائیان...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد (مجدالدین ...) وزیر (در خراسان ) ممدوح نزاری قهستانی است دردستورنامه (چ روسیه ص 72). (یادداشت مرحوم ...