اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمود

نویسه گردانی: MḤMWD
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حسین معروف به کشاجم و مکنی به ابوالفتح . رجوع به ابوالفتح ... و نیز رجوع به کشاجم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
محمود وراق . [ م َ دِ وَرْ را ] (اِخ ) مورخ معاصر سلطان محمود غزنوی است و تاریخ بیهقی میگوید: تاریخی کرده است از اول عالم تا سنه ٔ 409 هَ ....
محمود غوری . [ م َ دِ ] (اِخ ) ابن غیاث الدین محمدبن بهاءالدین سام بن عزالدین حسین . هفتمین از ملوک غور. ملک بست در 599 و غور و فیروزکوه در...
محمود کندی . [ م َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره قویون بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
محمود کیان . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گسکرات بخش صومعه سرا از شهرستان فومن ، واقع در 13هزارگزی شمال باختری صومعه سرا متصل به طاهرگو...
پیل محمود. [ ل ِ م َ مو ] (اِخ ) نام پیل ابرهه که بر او سوار شده بخانه ٔ خدا بتاخت . نام پیلی که سلطان ابرهه بر آن سوار شد و برای هدم کعب...
پیل محمود. [ ل ِ م َ مو ] (اِخ ) پیلانی که سلطان محمود از فتح هندوستان بغزنین برده بود و همین شهرت دارد. (آنندراج ):زر پیلبار از تو مقصور نی...
رباطمحمود. [ رُ طِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کناررودخانه ٔ شهرستان گلپایگان . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات و پنبه است...
رستم محمود. [رُ ت َ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل . سکنه ٔ آن 280 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصولات آنجا غلات و لبنیات . ...
شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر امیر مبارزالدین محمد و برادر شاه شجاع ازآل مظفر. وی در سال 764 هَ . ق . که از طرف برادر خودشاه شجاع حکومت ابر...
شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر مولانا ابوبکر تهرانی است و او چون پدر لطیف و ظریف بود و صحبت پرلطیفه داشت . در جوانی دارای فضایل و کمالات بو...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۳ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.