محورة
نویسه گردانی:
MḤWR
محورة. [ م َح ْ وَ /وُ رَ ] (ع اِ) پاسخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
محورة. [ م ُ ح َوْ وَ رَ ] (ع ص ) تأنیث محور. جفنة محورة؛ کاسه ٔ سپید کرده شده به کوهان و پیه . (آنندراج ).
محورة. [ ] (اِخ ) جایی است در بلاد مراد. (معجم البلدان ).
محوره . [ م َح ْ وَ رَ / رِ ] (اِ) صندوقچه ٔ خرد از چرم سطبر و بلغار. مجری از چرم برای خرد و ریز زنان (شاید مصحف محبره به معنی دوات و سیاهی د...
مهورة. [ م َهَْ وَ رَ ] (ع اِ) قسمی مجری و صندوقچه که از پوست ستبر کنند و در آن فلز و چوب بکار نرفته است . جعبه . صندوقچه ٔ چرمین .(شاید اصل ...