اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مخدر

نویسه گردانی: MḴDR
مخدر. [ م ُ دِ ] (ع ص ) آنکه خوابیده دست و پای و سست اندام گرداند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی یا چیزی که سست و بی حرکت می کند و موجب خواب رفتگی اعضاء می شود. (ناظم الاطباء). || درآمده ٔ در روز باران . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مقیم و آرام در خانه و یا در لانه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اخدار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مخدر. [ م ُ دِ / دَ ] (ع ص ) اسد مخدر؛ شیری که بیشه و جنگل آن را پنهان کرده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مخدر. [ م ُ دَ ] (ع ص ) پنهان در پس پرده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مخدر. [ م ُ خ َدْ دِ ] (ع ص ) بی حس و سست کننده ٔ اندام . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بی حس کننده و سست نماینده ٔ اعضاء. (ناظم الاطباء)...
مخدر. [ م ُ خ َدْ دَ ] (ع ص ) بی حس و سست کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || در پرده نشانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.