اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مخرج

نویسه گردانی: MḴRJ
مخرج . [ م َ رَ ] (ع مص ) بیرون شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِ) جای بیرون شدن . (منتهی الارب ). جای بیرون آمدن . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محل بیرون شدن . (ناظم الاطباء). هذا مخرجه ؛ این جای بیرون آمدن است . (ناظم الاطباء) : و قوت حرکت در فرزند پیدا آید تا سر سوی مخرج گرداند. (کلیله و دمنه ). و از تنگی مخرج آن رنج بیند که در هیچ شکنجه ، آن صورت نتوان کرد. (کلیله و دمنه ). حوضی که پیوسته آب در وی می آید و آن را بر اندازه ٔ مدخل مخرجی نباشد لاجرم از جوانب راه جوید. (کلیله و دمنه ).
راه مرگ خلق ناپیدا رهی است
در نظر ناید عجایب مخرجی است .

مولوی .


|| محل خلاصی و رهائی . یقال وجدت الامر مخرجاً؛ ای مخلصاً. (ناظم الاطباء). || آلت خروج . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). آن قسمت از بدن انسان یا حیوان که مدفوع را خارج کند.
- مخرج پس ؛ مقعد و کون . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
|| آبخانه . (دهار). جای لازم و فرناک . (ناظم الاطباء). || هنگام بیرون شدن . (ناظم الاطباء). || در نزد قراء و اهل صرف عبارت است از موضعی که حروف از آن خارج گردد به نحوی که بتوان حروفی را از حرف دیگر بواسطه صدا تشخیص داد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). محل تلفظ حروف و آنجا که در تلفظ حرف از آنجا بیرون می آید. محلی که در تلفظ حرف از آنجا خارج می گردد. ج ، مخارج . (ناظم الاطباء) : اکفاء؛ اختلاف حرف روی است و تبدیل آن به حروفی که در مخرج بدان نزدیک باشد. (المعجم چ دانشگاه ص 213).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مخرج . [ م ُ رِ ] (ع ص ) بیرون برآورنده . (غیاث ). بیرون آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیرون کننده . (ناظم الاطباء).- مخ...
مخرج . [ م ُ رَ ] (ع ص ) بیرون کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) زمان بیرون کردن . (ناظم الاطباء) (آ...
مخرج . [ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص ) کسی که بعضی لوح را نویسد و گذارد بعض آن را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه می نویسد بعض لوح...
مخرج . [ م ُ خ َرْ رَ ] (ع ص ) علم وادب آموخته شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || ناتمام رها شده . و رجوع به تخریج شود.- عکس مخر...
ام مخرج . [اُم ْ م ِ م َ ؟ ] (ع اِ مرکب ) خنفساء. (از المرصع).
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اوتپاتیستا ūtpâtistâ (سنسکریت: ūtpattisthâna) **** فانکو آدینات 09163657861
ماهی مخرج لوله‌ای نام انگلیسی: Bitterling نام علمی: Rhodeus sericeus amarus ( Bloch, 1782 ) پراکنش: حوضه جنوبی دریای خزر ویژگیهای مرفولوژیک: بدن ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.