مخصرة
نویسه گردانی:
MḴṢR
مخصرة. [ م ُ خ َص ْ ص َ رَ ] (ع ص ) مؤنث مُخَصَّر. نعل مخصرة؛ کفش میان باریک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ید مخصرة؛ دست که بند آن باریک باشد، گویا بسته شده است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مُخَصَّر شود. || دست که در آن بریدگی مستدیر باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مخصرة. [ م ِ ص َ رَ ] (ع اِ) آنچه در دست گرفته بر آن تکیه کنند از عصا و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء)...