اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مخمل

نویسه گردانی: MḴML
مخمل . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) گمنام و بی قدر گرداننده . || کسی که پرزه دار و خوابناک گرداند جامه را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
مخمل . [ م ُ م َ ] (ع اِ) جامه های پرزه دار خوابناک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جامه ٔ پرزدار خوابناک . (ناظم الاطباء). نوعی از قماش معروف...
مخمل . [ م َ م َ / م ِ م َ ] ۞ (ع اِ) نوعی از جامه ٔ پرزدار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جامه ٔ پرزه دار خوابناک . (ناظم الاطباء). پارچه ٔ ن...
گل مخمل . [ گ ُ ل ِ م َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلهایی که در میان مخمل بافند. (آنندراج ) : دردسر فرشی است زیر بوریای فقر مااز گل مخمل...
چشم مخمل . [چ َ / چ ِ م ِ م َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مؤلف آنندراج نویسد: چون خواب مخمل اصطلاح مقرری است از این جهت چشم مخمل نیز ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.