مخنس
نویسه گردانی:
MḴNS
مخنس . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) سپس کننده کسی را.(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سپس کرده و عقب مانده . (ناظم الاطباء). و رجوع به اخناس شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مخنث . [ م ُ خ َن ْ ن َ ] (ع ص ) خم داده و دوتا گشته . (از منتهی الارب ).سست و فروهشته و دوتا گردیده . (از اقرب الموارد) (ازمحیط المحیط). خمیده و...
مخنث . [ م ُ خ َن ْ ن ِ ] (ع ص ) کسی که خم می کند و دوتا می نماید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تخنیث و مُخَنَ...