مخیر
نویسه گردانی:
MḴYR
مخیر. [ م ُ خ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) اختیار به کسی دهنده .(غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).کسی که اختیار می دهد. (ناظم الاطباء). || مرد نیکوتر و بسیار خیر کننده و سخی . (غیاث ) (آنندراج ). سخی و آنکه خیرات بسیار می کند و نیکوکار و مرد نیکوتر. (ناظم الاطباء). || آنکه برمی گزیند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ). و رجوع به تخییر شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مخیر. [ م ُ خ َی ْ ی َ ] (ع ص ) اختیارداده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : در سجده نکردنش چه گویی مجبور...
مخیر. [ م َ ] (ع ص ) شراب آمیخته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شیر آمیخته به آب . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
بنک مخیر. [ ب َ م ُ خ َ ی َ ] (اِ مرکب ) در الابنیه عن حقایق الادویه به این صورت آمده و آن نام دارویی است و در جای دیگر نیافتم . (یادداش...
واجب مخیر. [ ج ِ ب ِ م ُ خ َی ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) واجب مخیر در مقابل واجب معین است و آن چیزی است که به امر واحد مبهمی از امور ...