مداهنة
نویسه گردانی:
MDʼHN
مداهنة. [ م ُ هََ ن َ ] (ع مص ) ظاهر کردن خلاف باطن . (از منتهی الارب ) (ازمتن اللغة). خیانت نمودن . مصانعت کردن . بربافتن . پوشیدن کاری را. (از منتهی الارب ). مصانعه و پوشیدن ما فی الضمیر و به خلاف آن اظهار کردن . (از اقرب الموارد). || نرمی کردن . (دهار) (زمخشری ). سستی کردن .(آنندراج ). آسان فراگرفتن . (از منتهی الارب ). رجوع به مداهنه و مداهنت شود. || مداهنه عبارت است از منکری و ناپسندی از کسی مشاهده کردن و قادر بر دفع آن بودن و به خاطر رعایت جانب مرتکب یا جوانب دیگر یا به علت کم مبالاتی و سستی در کار دین متعرض او نشدن و دفعش نکردن . (از تعریفات ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مداهنه . [ م ُ هََ / هَِ ن َ / ن ِ ] (از ع اِمص ) مداهنة. چاپلوسی . ماست مالی .روغن مالی . (از یادداشتهای مؤلف ). مزاج گوئی . خوشامدگوئی : معروض ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مداهنه کار. [ م ُ هََ / هَِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) خوشامدگو. چاپلوس . ریاکار. || سهل انگار. ولنگار.
مداهنه کاری . [ م ُ هََ / هَِ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل مداهنه کار. رجوع به مداهنه کار شود.