اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مدخل

نویسه گردانی: MDḴL
مدخل . [ م ُ خ ِ ] (ع ص ) آنکه داخل می کند و درمی آورد و درج می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادخال . رجوع به ادخال شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مدخل . [ م َ خ َ ] (ع اِ) درون شو. جای درآمدن . راه درآمدن . موضع دخول . (یادداشت مؤلف ). راه دخول . محل دخول . مقابل مخرج : خرد به جنب تو ...
مدخل . [ م ُ خ َ ] (ع اِ) جای درآوردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). جای دخل کردن . (غیاث اللغات ). || (مص ) ادخال ، مقابل اخراج . (از متن...
مدخل . [ م ُ دَخ ْ خ َ ] (ع اِ) موضع دخول و درآمد. (ناظم الاطباء). جای درآمدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). || شبه غار که در آن داخل شون...
مدخل . [ م ُدَخ ْ خ ِ ] (ع ص ) آنکه داخل می گردد. (ناظم الاطباء).
مدخل . [ م ِ خ َ ] (ع اِ) کلید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مفتاح . (ناظم الاطباء).
مدخل زدن . [ م َ خ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عام ، تخمین نمودن . (یکی بود یکی نبود جمال زاده از فرهنگ فارسی معین ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.