گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مدنی نویسه گردانی: MDNY مدنی . [ م ُ نا ] ۞ (ع ص ) مرد ضعیف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی علوی مدنی علوی مدنی . [ ع َ ل َ ی ِ م َ دَ ] (اِخ ) یکی از مردم مدینه به عهد الحاکم بامر اﷲ اسماعیلی ، ششمین خلیفه ٔ بنی فاطمه ٔ مغرب بود. و داستان او ... جامعه مدنی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. فعالیت مدنی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مسئولیت مدنی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعلیمات مدنی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. علیخان مدنی علیخان مدنی . [ ع َ ن ِ م َ دَ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام اﷲبن مسعودبن محمدبن منصور حسنی حسینی دشتکی... ابوحفص مدنی ابوحفص مدنی . [ اَ ح َ ص ِ م َ دَ ] (اِخ ) تابعی است . او از ابن عباس و قیس بن حاجب از وی روایت کند. ابوداود مدنی ابوداود مدنی . [ اَ وو دِ م َ دَ ] (اِخ ) او از ابن عمر و از او عبدالرحمن بن ابی القاسم روایت کند. ابوجعفر مدنی ابوجعفر مدنی . [ اَ ج َ ف َ رِ م َ دَ ] (اِخ ) یزیدبن القعقاع ، مولی عبداﷲبن عیاش بن ابی ربیعه . روایت از ابوهریره و ابن عمر و غیر آن دو آرد و... ابن خضر مدنی ابن خضر مدنی . [ اِ ن ُ خ ِ رِ م َ دَ ](اِخ ) محمد امین بن ابی بکربن خضر المدنی . مولد و منشاء او شهر مدینه ٔ طیبه است . او راست : کتاب طبقات الح... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود