مذور
نویسه گردانی:
MḎWR
مذور. [ م ُذْ وِ] (ع ص ) ترساننده . (آنندراج ). نعت فاعلی است از اذارة، به معنی ترساندن و رماندن . رجوع به اذارة شود.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مزور. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از زیارت . زیارت شده و دیده شده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آنکه به زیارت او شده ا...
مزور. [ م ُ زَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تزویر. کژ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دروغ . (از اقرب الموارد) (دهار). مزخرف . مموَّه . بهتان . (ی...
مزور. [ م ُ زَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر تزویر. آرایش کننده ٔ دروغ . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مکر و فریب کنند...
مضور. [ م ُ ] (ع مص ) زبان گز شدن شیر. (تاج المصادر بیهقی ). ترشو شدن شیر. (المصادر زوزنی ). ترش و زبان گز گردیدن شیر. || سخت سپید گشتن . (من...
خط مزور. [ خ َطْ طِ م ُ زَوْ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط فرودینه است که خط هفتم جام جم باشد. (از ناظم الاطباء).
ماه مزور. [ هَِ م ُ زَوْ وَ ] (اِخ ) به معنی ماه سیام است که ماه مقنع باشد چه آن را به سحرو تزویر ساخته بود. (برهان ) (آنندراج ) : برده م...
احدب مزور. [ اَ دَ ب ِ م ُ زَوْ وِ ] (اِخ ) مردی بود که خط هر کس چنان تقلید کردی که صاحب خط نیز تمیز نتوانستی . وفات او به سال 370 هَ . ق ....