اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مر

نویسه گردانی: MR
مر. [ م ُرر ] (اِخ ) نام چند جد جاهلی است ، از آن جمله : 1- جدی است که بطنی از بنی راشد بدو مربوطند که در مصر سکونت داشتند. رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 81 و سبائک الذهب ص 41 شود. 2- مربن أدبن طابخة، جدی جاهلی است ، قبیله ٔ تمیم بدو منسوب است . رجوع به الاعلام زرکلی و اللباب ج 3 ص 130 وجمهرة الانساب ص 195 شود. 3- مربن ربیعة، ازبکیل از همدان ، که حارث از فرزندان او در حرب قضاعة شرکت داشت . رجوع به الاعلام زرکلی و الاکلیل ج 10 ص 188 شود. 4-مربن عمروبن غوث ، که داودبن نصیر طائی عابد از نسل اوست . رجوع به الاعلام زرکلی و التاج ج 3 ص 539 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
سر و مر. [ س ُ رُ م ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) سخت فربه : سر و مر و گنده .
تلخ عتاب ، از اسمای معشوق ، معشوقی که تحمل دوری را باید با درد بگدراند؛
مُ ر. گلوله کردن. در گویش کازرونی(ع.ش)
فقط خود قانون، نه کمتر نه بیشتر، فقط معنا و مفهومی که از قانون استنباط میشود ملاک است.
مُر ّّقانون ، صریح و ظاهر قانون ، بی تأویلی و بی مسامحه و ارفاقی بالتمام مطابق صورت قانون . (یادداشت مؤلف ). نص قانون . رجوع به معنی قبلی شود. رجوع ...
تاماری سور مر. [ م ِ ] (اِخ ) ۞ توقفگاه زمستانی (قشلاق ) ۞ در «وار» ۞ که در بلوک «سین » ۞ فرانسه واقع است .
جر و مر چسبیدن . [ ج ِرْ رُ م ِرْر / ج ِ رُ م ِ چ َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه خانگی . اصرار ورزیدن . نهایت الحاح کردن . سخت خواهش کردن و ب...
تروویل - سور - مر. [ ت ْ م ِ ](اِخ ) ۞ مرکز بخشی است در ولایت لیزیو واقع در ایالت کالاوادوس فرانسه که 6800 تن سکنه دارد. بندر کوچکی که م...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.