مراهم
نویسه گردانی:
MRʼHM
مراهم . [ م َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ مرهم . (از متن اللغة). رجوع به مَرهَم شود : الم جراحت ماتمش را به مراهم بیکرانه تسکین بخشد. (ظفرنامه ٔ یزدی از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مراحم . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) مهربانیها. ج ِ مرحمت . (غیاث اللغات ). رجوع به مرحمة و مرحمت شود : و مراحم حضرت صاحبقرانی شامل حال همگان گشته ....