مرجع
نویسه گردانی:
MRJʽ
مرجع. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) زیر کتف . (منتهی الارب ). مرجع کتف ؛ اسفل آن . (از متن اللغة). رجع کتف . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) بازگشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87) (منتهی الارب ). انصراف . بازگردیدن . مقابل ذهاب به معنی رفتن . (از متن اللغة). رجوع . مرجعة. رجعی . رجعان . (اقرب الموارد)(متن اللغة). رجع. (متن اللغة). رجوع به رجوع شود.
|| رجوع به مرجع [ م َ ج َ / م َج ِ ] در سطور ذیل شود.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مرجع. [ م َ ج َ ] (ع مص ) مرجِع. رجع. (اقرب الموارد). رجوع به رجع و مرجِع شود.
مرجع. [ م َ ج ِ / م َ ج َ ] ۞ (ع اِ) جای بازگشتن . (غیاث اللغات ). جای برگشت . جای بازگشت . (ناظم الاطباء). محل رجوع . (فرهنگ فارسی معین ). ...
مرجع. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) سود برنده از مال التجاره و مسافرت که پس از برگشت سودی حاصل کند. (ناظم الاطباء). || زنی که پس از مرگ شوی به ن...
اشاره به کتابهایی ست که بعنوان منبعی از اطلاعات یا آمار ویژه محسوب می شوند. معمولآ بدون اینکه نیازی به خواندن تمامی مطالب مندرج باشد ، می توان از بخش ...
به کتب مرجع رجوع نمایید...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مرجاء. [ م ُ ج َءْ ] (ع ص ) رجل مرجاء؛ مرد واپس داشته . (ناظم الاطباء).