اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرحب

نویسه گردانی: MRḤB
مرحب . [ م َ ح َ ] (اِخ ) معروف به مرحب خیبری یکی از سران یهود و رئیس یکی از قلعه های خیبر که در سال هفتم هجرت در جنگ خیبر با علی علیه السلام نبرد کرد و به دست آن حضرت کشته شد :
منم شیردل مرحب خیبری
که با چرخ عار آیدم همسری .

(حمله ٔ حیدری ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مرحب . [ م َ ح َ ] (ع مص ) فراخ شدن . (دستور الاخوان ) ۞ (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (آنندراج ). || (اِمص ) فراخی . بزرگی . گشادی . وسعت...
حصن مرحب . [ ح ِ ن ِ م َ ح َ ] (اِخ ) نام یکی از قلاع خیبر. (امتاع الاسماع ج 1 ص 314).
مرهب . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارهاب . ترساننده . (ناظم الاطباء). رجوع به ارهاب شود.
مرهب . [ م ُ هََ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ارهاب . رجوع به ارهاب شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
یحیا میرمطهری
۱۳۹۸/۱۰/۰۴
0
0

حیدر آسا به تیغ , بشکافیش همچنان خودِ مَرْحَبِ خیبَر تقی دانش (مستشار اعظم)


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.