گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مرحب نویسه گردانی: MRḤB مرحب . [ م َ ح َ ] (اِخ ) معروف به مرحب خیبری یکی از سران یهود و رئیس یکی از قلعه های خیبر که در سال هفتم هجرت در جنگ خیبر با علی علیه السلام نبرد کرد و به دست آن حضرت کشته شد : منم شیردل مرحب خیبری که با چرخ عار آیدم همسری .(حمله ٔ حیدری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی مرحب مرحب . [ م َ ح َ ] (ع مص ) فراخ شدن . (دستور الاخوان ) ۞ (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (آنندراج ). || (اِمص ) فراخی . بزرگی . گشادی . وسعت... حصن مرحب حصن مرحب . [ ح ِ ن ِ م َ ح َ ] (اِخ ) نام یکی از قلاع خیبر. (امتاع الاسماع ج 1 ص 314). مرهب مرهب . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارهاب . ترساننده . (ناظم الاطباء). رجوع به ارهاب شود. مرهب مرهب . [ م ُ هََ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ارهاب . رجوع به ارهاب شود. مرهب و شمر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. یحیا میرمطهری ۱۳۹۸/۱۰/۰۴ 0 0 حیدر آسا به تیغ , بشکافیش همچنان خودِ مَرْحَبِ خیبَر تقی دانش (مستشار اعظم) برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود