اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مردان

نویسه گردانی: MRDʼN
مردان . [ م َ ] (اِ) ج ِ مَرد. رجوع به مرد شود. || پهلوانان . دلیران . شجاعان . گردان :
یا بزرگی و ناز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی .

حنظله .


که مردی ز مردان نشاید نهفت .

فردوسی .


به مردان توان کرد ننگ و نبرد.

فردوسی .


|| اولیأاﷲ. مردان راه حق . خاصان حق . اهل طریقت :
بهانه بر قضا چه نهی چو مردان عزم خدمت کن
چو کردی عزم بنگر تا چه توفیق و توان بینی .

سنائی .


- مردان علوی ؛ کنایه از کواکب هفتگانه یا سبعه ٔ سیاره است . (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج ).
- || هفت اوتاد که از بزرگان عالم غیب اند. (ازبرهان قاطع). رجوع به هفت مردان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
شاه مردان . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لادیز بخش میرجاوه ٔ شهرستان زاهدان . دارای 200 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پنبه و ل...
ابن مردان . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) ابوموسی عیسی بن مردان . ازعلمای نحو. او از شاگردان ابوطالب و از روات ِ اوست .او راست : کتاب القیاس علی اصول ال...
خاک مردان . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی . واقع در 21 هزارگزی جنوب خاوری خوی و 4 هزارگزی خاورارابه رو سی...
قلعه مردان . [ ق َ ع َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری اصفهان متصل به ...
جزیره ٔ مردان . [ ج َ رَ ی ِ م َ ] (اِخ ) اندر اقیانوس مغربی در ناحیت شمال به نیم فرسنگی جزیره ٔ زنان . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 22). رجوع...
علاءالدین مردان . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدین خلجی شود.
علی‌مردان‌خان بختیاری (زاده ۱۲۷۱چنارود فریدن -درگذشته ۱۳۱۳ زندان قصر)، از سرداران بختیاری که با حکومت پهلوی اول از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۳ به مدت ۵ سال جنگید...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.