گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مرقال نویسه گردانی: MRQAL مرقال . [ م ِ ] (ع ص ) ناقة مرقال ؛ شتر ماده ٔ شتاب رو.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اشتر زودرو. مُرقِل . مُرقلة. ج ، مَراقیل . (اقرب الموارد) : مرقال من آن باده زده کشتی بر آب پوینده تر از کشتی بر آب به رفتار.منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی مرقال مرقال . [ م ِ ] (اِخ ) لقب هاشم بن عتبه (رض ). رجوع به هاشم (ابن عتبه ...) شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود