مروان
نویسه گردانی:
MRWʼN
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن سُراقةبن قتادةبن عمروبن احوص عامری . از شعرای جاهلی بود که اندکی قبل از طلوع اسلام درگذشت . او از معاصران ابوجهل بن هشام و ابوسفیان پدر معاویه بوده است . (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 95 از المرزبانی ص 395).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) تثنیه ٔ مَرو، و مراد از آن مرو شاهجان و مروالروذ است . (از اقرب الموارد) (از معجم البلدان ). و رجوع به مرو شود.
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 48هزارگزی جنوب غربی گرمی و 26 هزارگزی راه گرمی به اردبیل ...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) (آل ...) سلسله ای از خلفای اموی که اولین آنها مروان بن حکم بوده است . رجوع به آل مروان در ردیف خود شود.
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن ابی حفصه ٔ رشیدی ، مکنی به ابوالسمط یا ابوالهندام از شعرای مخضرمی است . نام او یزید و شاعری است مقل در ایام عث...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن جناح سرقسطی یهودی از علمای منطق و طب و دانای به زبان یهود و عرب . او راست تألیفی در ادویه ٔ مفرده و تعیین ...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن حکم بن ابی العاص ابن امیةبن عبدشمس بن عبدمناف ، مکنی به ابوعبدالملک . نخستین از بنی حکم بن ابن العاص ، و نسبت ...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن سعیدبن عبادبن حبیب بن مهلب بن ابی صفره ٔ مهلبی شاعر و از اهالی بصره بود و از یاران خلیل بن احمد بود. او را در ...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ )ابن سلیمان بن یحیی بن حفصة یزید از شاعران درجه ٔ یک عرب است . جد او ابوحفصه مولای مروان بن حکم بود. مروان به سال 1...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن شجاع ، مکنی به ابوعمر از رواة حدیث و تابعی است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن مروان بن عبدالرحمان الناصر اموی ، ملقب به طَلیق ، از امرای بنی امیه در اندلس . ادیب و شاعر بود، و...