اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مروان

نویسه گردانی: MRWʼN
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن مروان بن عبدالعزیز، از امرای بنی امیه است . به سال 505 هَ . ق . در بلنسیه در اندلس متولد شد و به سال 538 هَ . ق . منصب قضاوت آنجا یافت و به سال 538 هَ . ق . بر آنجا والی گشت و چندین شهر را متصرف شد و پس از مدتی دشمنانش بر وی دست یافتند و مدت ده سال در زندان آنان بود و چون از زندان آزاد گشت رهسپار مراکش گشت و در سال 578 هَ . ق در آنجا درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 96 از الحلة السیراء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مروان اول . [ م َرْ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) شهرت چهارمین خلیفه ٔ اموی که خلافت او از 64 تا 65 هَ . ق . بوده است . رجوع به مروان (ابن حکم بن .....
مروان ثانی . [ م َرْ ن ِ ](اِخ ) یا مروان الحمار. شهرت چهاردهمین و آخرین از خلفای اموی است . رجوع به مروان (ابن محمد...) شود.
مروان جعدی . [ م َرْ ن ِ ج َ دی ی ] (اِخ ) لقب مروان بن محمد آخرین ازبنی امیه است . رجوع به مروان (ابن محمدبن ...) شود.
مروان حمار. [ م َرْ ن ِ ح ِ ] (اِخ ) لقب مروان بن محمد آخرین ازبنی امیه است . رجوع به مروان (ابن محمدبن ...) شود.
مروان کندی . [ م َرْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه ، واقع در 22هزارگزی شمال غربی میاندوآب و 14هزارگزی ...
قزلجه مروان . [ ق ِ زِ ج َ م َرْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بناجو از بخش بناب شهرستان مراغه واقع در 13500 گزی جنوب بناب و 3 هزارگزی خاور راه ارا...
مروان القرظ. [ م َرْ نُل ْ ق َ رَ ] (اِخ ) یا مروان اول ، لقب خلیفه ٔچهارم است از خلفای بنی امیه بدان جهت که بعضی بلاد یمن بر دست او مفتوح...
فضل بن مروان . [ف َ ل ِ ن ِ م َرْ ] (اِخ ) وی به آیین خدمت خلفا آشنا بود و انشائی نیکو داشت . در بغداد پس از درگذشت مأمون برای معتصم بیعت ...
حکیم آل مروان . [ ح َ م ِ ل ِ م َرْ ] (اِخ ) لقبی است که عرب بخالدبن یزیدبن معاویة دهد.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.