اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرود

نویسه گردانی: MRWD
مرود. [ م َرْ وَ / م ُرْوَ ] (ع مص ) نرم رفتن و نرم راندن . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ارواد. روید. رویداء. رویدیة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مرود. [ م ِرْ وَ ] (ع اِ) میل سرمه .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سرمه چوب . (دهار).سرمه کش . چوب سرمه دان . میل سرمه : کان [ بقراط ] کث...
مرود. [ م ُ ] (ع مص ) ستنبه شدن دیو. (المصادر زوزنی ). ستنبه و سرکش گردیدن و یا از همه ٔ هم پیشگان سبقت بردن . || خوی گرفتن بر چیزی و همی...
مرود. [ م ُ ](اِ) مخفف امرود است که کمثری باشد. (از برهان ). امرود. (جهانگیری ). گلابی . شاه میوه . پروند : یقین که بوی گل فقر از گلستانیست مر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.