مروش
نویسه گردانی:
MRWŠ
مروش . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مَرش . (اقرب الموارد). رجوع به مرش شود. || خراشیدگیها. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مروش . [ م َ ] (فعل نهی ) فعل نهی است از روشن کردن . یعنی روشن مکن . (از برهان ) (از آنندراج ) : به جفت کسان چشم هرگز مروش بترس از خدا و ج...