مروض
نویسه گردانی:
MRWḌ
مروض . [ م ُ رَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ترویض . رجوع به ترویض شود. ریاضت دهنده . (غیاث ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مروض . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر روض و ریاضة. رجوع به روض و ریاضة شود. || فرس مروض ؛ اسب رام کرده . (منتهی الارب ). مطیع و مسخر ش...
مروض . [ م ُ رَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترویض . رجوع به ترویض و مَروض شود.ریاضت داده شده . (غیاث ) (آنندراج ). کره اسب مطیع و مسخر...
مروذ. [ م َرْ رو ] (اِخ ) مدغم مروالروذ است و جمیع اهل خراسان آن را چنین تلفظ کنند. (از معجم البلدان ). رجوع به مروالرود شود. این نام در شع...
مروز. [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مرز، به معنی بازدارنده ٔآب . (از اقرب الموارد از لسان ). رجوع به مرز شود.