مزدوری
نویسه گردانی:
MZDWRY
مزدوری .[ م ُ ] (حامص مرکب ) مزدور بودن . عمل مزدور. حالت مزدور بودن . اجیر بودن . مزدگیری در مقابل انجام کاری : رحمن است که راه مزدوری آسان کند. (کشف الاسرار ج 1 ص 32). || استیجار. (یادداشت مرحوم دهخدا). || اجراء. اجرة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || محنت و زحمت بدنی . || اجرت کار و مواجب . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مزدوری کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کار کردن برای مزد و اجرت . (ناظم الاطباء) : مزدوری صیادان کردی [ سلیمان ] و هر روز نیم درم مزد میس...
مزدوری گرفتن . [ م ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کسی را به مزد گرفتن برای انجام کاری . استغلال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به مزد ...