اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مزگ

نویسه گردانی: MZG
مزگ . [ م َ ] (اِ) درخت بادام تلخ . معرب آن مزج است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مزج شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مُزگ در گویش رودباری به معنای پشت گردن یا همان پس گردن است
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.