مزیت
نویسه گردانی:
MZYT
مزیت . [ م َ ] (ع ص ) روغن دار؛ طعام مزیت ؛ طعام روغن دار. (منتهی الارب ). آنچه در آن روغن زیتون داخل کند. (از اقرب الموارد). روغن زیتون دار. طعام روغن زیتون دار. (ناظم الاطباء). و رجوع به مزیوت شود.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مزیت . [ م َ زی ی َ ] (ع اِمص ، اِ) مزیة. فضیلت و فزونی و برتری . ج ، مزایا. (ناظم الاطباء). افزونی و زیادت و فضیلت . (غیاث ). فضیلت . زیادتی . ...
مزیت . [ م ُ زَی ْ ی َ ] (ع ص ) روغن زیت مالیده شده . (از اقرب الموارد) (غیاث ).
مزیت دادن . [ م َ زی ی َ دَ ] (مص مرکب ) ترجیح دادن . تفوق دادن .
مزیت داشتن . [ م َ زی ی َ ت َ ] (مص مرکب ) فزونی و برتری داشتن . (ناظم الاطباء). ترجیح داشتن : قول او بر فعل او رجحان و گفتار بر کردار مزی...
مزیت نهادن . [ م َ زی ی َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تفوق دادن . رجحان دادن .
مزیت حاصل کردن . [ م َ زی ی َ ص ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تفوق پیدا کردن . ترجیح یافتن .