مساری
نویسه گردانی:
MSARY
مساری . [ م َ ] (ع اِ) ج ِمَسری . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مسری شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مساری . [ م ُ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد). مستری . و رجوع به مستری شود.
مصاری . [ م َ ](ع ص ، اِ) ج ِ مصری . (ناظم الاطباء): حمر مصار و مصاری ؛ ج ِ حمار مصری . (منتهی الارب ). رجوع به مصری شود.
علی مسعری . [ ع َ ی ِ م ِع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن وهب مسعری . وی صاحب ابوعبید قاسم بن سلام بود و از او روایت کرد. (از معجم الادباء یاقوت چ ق...