مستمر
نویسه گردانی:
MSTMR
مستمر. [ م ُ ت َ م َرر ] (ع ص ) نعت مفعولی از استمرار. || بعیدالمستمر؛ مرد استوار در پیکارکه بستوه نیاید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تلخ یافته شده . و رجوع به استمرار شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مستمر. [ م ُ ت َ م ِرر ] (ع ص ) نعت فاعلی از استمرار. درگذرنده و رونده . (از اقرب الموارد). || دائمی و پایدار و پی درپی و رونده بر یک روش ...
امر مستمر. [ اَ رِ م ُ ت َ م َ رر ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح دستور زبان فارسی عبارت از فعل امری است که باعلامت استمرار «می » و «همی...