اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسعدة

نویسه گردانی: MSʽD
مسعدة. [ م َ ع َ دَ ] (اِخ ) رجوع به ابومعاویه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مسعدة. [ م َ ع َ دَ ] (اِخ ) رجوع به ابوالیسع شود.
مسعدة. [ م َ ع َ دَ ] (اِخ ) ابوعمرو عبدالجباربن عدی . کاتب منصور و یکی از بلغای عشره ٔ نامی زبان عرب . او راست : کتاب الادب . (از الفهرست ابن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.