اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسکان

نویسه گردانی: MSKAN
مسکان . [ م ُ ] (ع اِ) بیعانه . (منتهی الارب ). عربون . ج ، مَساکین . (اقرب الموارد). عربان . (المعرب جوالیقی ص 232). ربون . پیش مزد. پیش بها. بخشی از بها که از پیش دهند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مسکان . [ م ُ ] (اِخ ) مشکان . نام قریه ای به فیروزآباد فارس و قریه ای به اصطخر و قریه ای به همدان نزدیک رودآور. (یادداشت مرحوم دهخدا). رج...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.