اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسکین نواز

نویسه گردانی: MSKYN NWʼZ
مسکین نواز. [ م ِ ن َ ] (نف مرکب ) بیچاره نوازنده . نوازنده ٔ مستمند. که مساکین و بیچارگان را مورد لطف و نواخت قرار دهد. و رجوع به مسکین شود :
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من .

حافظ.


|| (اِخ ) خدای تعالی که صفت مسکین نوازی دارد :
همه طاعت آرند و مسکین نیاز
بیا تا به درگاه مسکین نواز.

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.