مسگر
نویسه گردانی:
MSGR
مسگر. [ م ِ گ َ ] (ص مرکب ) نحاس . (منتهی الارب ). کسی که ظروف مسینه و ادوات مسینه می سازد و می فروشد. (ناظم الاطباء). آن که مس سازد : حسب الرقم اشرف مقرراست که ضابطان و مستأجران و... مسگران و غیرهم بدون اطلاع و وقوف معیران و گماشتگان ایشان داد و ستد ننموده ... (تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی ص 22). || آن که مس را با قلعی سفید کند. سفیدگر. سپیدگر. رویگر. روگر. و گاه عرب صفار گوید و از آن مسگر اراده کند بجای رویگر. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مسگر. [ م ِ گ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 36هزارگزی جنوب شرقی قیدار و 24هزارگزی راه عمومی...
مسگر. [ م ِ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 9هزارگزی جنوب غربی بیرجند. آب آن از قنات و راه آن مال...