اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسلم

نویسه گردانی: MSLM
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی عبیده ٔ بلنسی ، معروف به صاحب قبله (از آن رو که کثیرالصلوة بود). عالم به فلکیات و فقه و حدیث . در مکه از علی بن عبدالعزیز و به مصر از مزنی و ربیعبن سلیمان مرادی و یونس بن عبدالاعلی و محمدبن عبداﷲبن عبدالحکیم و جز آنان علم و حدیث فراگرفت . (از یادداشت مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمود الشیرازی ، ملقب به ابوالغنايم و مکنی به ابوالقاسم . وی با ملک معز حکمران یمن که در سال 598 هَ .ق . مقت...
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن مخشی . رجوع به ابومعاویه (مسلم ...) شود.
مسلم . [ م ُل ِ ] (اِخ ) ابن الولید الانصاری . شاعر دوره ٔ عباسی ، متوفی در سال 208 هَ .ق . رجوع به صریع الغوانی شود.
مسلم . [ م ُ س َل ْ ل َ ] (ع ص ) سپرده شده . (از منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از دهار). || راضی شده به حکم قضا. (از منتهی الارب ) (از اقرب ا...
مسلم . [ م ُ س َل ْ ل ِ ] (ع ص ) کسی که صحیح و سالم نگاه می دارد. || کسی که حمایت میکند رهائی و آزادی را. || آن که می سپارد چیزی را ب...
ام مسلم . [ اُم ْ م ِ م ُ ل ِ ] (اِخ ) کنیه ٔ دو تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 شود.
چاه مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرزوقی بخش لنگه ٔ شهرستان لار که در 42 هزارگزی شمال باختر لنگه واقع شده . دامنه ، گرمسیر و ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مسلم آباد. [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 5هزارگزی جنوب خاور نوبران و هزارگزی راه نوبران ...
امام مسلم . [ اِ م ُ ل ِ ] (اِخ ) مسلم بن حجاج بن مسلم قشیری نیشابوری مکنی به ابوالحسن . از ائمه ٔ محدثان بود. رجوع به مسلم ... شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.