اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسلة

نویسه گردانی: MSL
مسلة. [ م ِ س َل ْ ل َ ] (ع اِ) مسله . سوزن کلان . ج ، مسلاّ ت ، مَسال ّ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سوزن جوال دوزی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جوال دوز. (دهار) (زمخشری ): مطارحة؛ مسلة بر یکدیگر افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). || ستون عظیم و مرتفع تراشیده از سنگ به شکل سوزن که عمودی نصب کنند.
- مسله ٔ فرعون ؛ مسله که مصریان در زمان فراعنه ساخته اند. مصریان در زمانهای بسیار قدیم ستونهای عظیم از سنگ تراشیده و بر روی آن وقایع مهم تاریخی را نقر میکرده اند و این ستونها را به عنوان زینت جلو در ورودی کاخ های سلاطین (فراعنه ) و یا مقابر آنها قرار میداده اند. تعداد زیادی از این ستونهای سنگی تا به حال بر اثر حفاریهای باستان شناسان در مصر در نواحی تبس ۞ و هلیوپولیس ۞ و فیله ۞ کشف شده و تعدادی از آنها به رم ، لندن و پاریس برده شده است . مسله ای که به پاریس برده شده توسط محمدعلی خدیو مصر به لوئی فیلیپ پادشاه فرانسه در سال 1836 م . تقدیم شده که در میدان کنکورد ۞ پاریس نصب شده است . این مسله 23/80 متر ارتفاع و 250 تن وزن دارد و به شکل هرم مربعالقاعده ای است که بر روی یکی از سطوح جانبی آن نام رامسس دوم حک شده و بر روی سطح دیگری از آن نام رامسس سوم حک شده است . این مسله در تبس در مدخل کاخ رامسس سوم قرار داشته است . لازم به توضیح است که نوشته های روی این مسله به خط هیروگلیف ۞ است . (از دائرة المعارف کیه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: تونی کانسین tuni kānsin (تونی؛ دری) (کانس از اوستایی: kānstara سلاح با پسوند «ین»)***فانکو آدینات 09163657861
مصلح گاه . [ ] (اِخ ) مراد شاید همان جایی باشد که یاقوت آن را مصلحگان می نویسد، و محلی بوده است به ری . (از حواشی راحةالصدور راوندی ص 395)...
مثله شدن . [ م ُ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گوش و بینی بریده شدن : نعوذ باﷲ اگر زان یکی شود مثله ز حرص حمله ۞ بود همچو جعفر طیار. ابوحن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مثله کردن .[ م ُ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بریدن گوش و بینی یا چیزی دیگر از اطراف تن . بریدن عضوی از اعضای تن کسی . (یادداشت به خط مر...
مصلح الدین . [ م ُ ل ِ حُدْ د ] (اِخ ) سعدی شیرازی . شاعر معروف قرن هفتم هجری . رجوع به سعدی شود.
مصلح الدین . [ م ُ ل ِ حُدْ د ] (اِخ ) کاملی . از گویندگان و دانشمندان و استادان نامدار قرن دهم هجری در ترکیه بود. در زبان فارسی احاطه و به ...
مصلح الدین . [ م ُ ل ِ حُدْ د ] (اِخ ) لاری محمد سعدی بن صلاح عبادی لاری (متوفی به سال 979 هَ . ق .). او راست : 1 - حاشیه برمطول 2 - شرح رسا...
مثله گردانیدن . [ م ُ ل َ / ل ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) مثله کردن : مثله گردانیدن این عورت چرا روا داشتی . (کلیله و دمنه ). بعضی از آن طایفه بگ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.