مسماس
نویسه گردانی:
MSMAS
مسماس . [ م ِ ] (ع مص ) آمیخته و شوریده شدن کار. مَسمَسة. (منتهی الارب ذیل ماده ٔ م س س ) (از ناظم الاطباء). مسمس الامر مسمسةً و مسماساً؛ آمیخته شد آن کار وشوریده گشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به مسمسة شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مسماس . [ م َ ] (ع ص ) ۞ سبک رو. سبک کار. شوریده . (منتهی الارب ذیل ماده ٔ م س س ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مثماث .[ م َ ] (ع اِمص ) اسم است مَثمَثَة و مِثماث را. (ازاقرب الموارد) (از محیط المحیط). جنبش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنبش و اضطراب . ||...
مثماث . [ م ِ ] (ع مص ) مَثمَثة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مثمثة شود.