مسیح
نویسه گردانی:
MSYḤ
مسیح . [ م َ ] (اِخ ) نام دجال بدان جهت که شوم و نافرجام است یا نیمه ٔ روی آن ممسوح که چشم و ابرو ندارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مِسّیح . (منتهی الارب ). لقب دجال بدان جهت که دروغگوی است و یک چشم و یک ابرو ندارد. (آنندراج ) (غیاث ). دجال . (دهار). رجوع به دجال شود.
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
رواق مسیح . [ رِ ق ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از فلک چهارم . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). چه بر طبق افسانه های مذهبی وی بدا...
مسیح دمشقی . [ م َ ح ِدِ م َ / دَ م ِ ] (اِخ ) رجوع به مسیح الدمشقی شود.
مسیح کاشانی . [م َ ح ِ ] (اِخ ) رکن الدین مسعود. رجوع به مسیح شود.
همسایه ٔ مسیح . [ هََ ی َ / ی ِ ی ِ م َ ] (اِخ ) کنایه از آفتاب عالم تاب است ، چه هر دو در فلک چهارم می باشند. (برهان ).
مسیح الدمشقی . [ م َ حُدْ دِ م َ / دَ م ِ ] (اِخ ) مسیح دمشقی . طبیب ، مکنی به ابوالحسن . (ابن الندیم از یادداشت مرحوم دهخدا). طبیبی است که ا...
قاضی مسیح الدین . [ م َ حُدْ دی ] (اِخ ) عیسی . اصلش از بلده ٔ ساوه است و در قزوین نشو و نما یافت هم در آنجا کسب کمالات کرد. اعلم علمای عه...
لوگوس. (در انگلیسی :Logos /ˈloʊɡɒs/, UK /ˈlɒɡɒs/, or US /ˈloʊɡoʊs/; Greek: λόγος ). برای درک واژهٔ «لوگوس» باید پیشزمینههای یونانی و یهودی آن را بر...