اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسین

نویسه گردانی: MSYN
مسین . [ م ِ ] (ص نسبی ) (از: مس + ین ، پسوند نسبت )از مس . از جنس مس . ساخته شده از مس . (ناظم الاطباء). مسی . مسینه . و رجوع به مسی و مسینه شود :
زر ندیدستی که بی قیمت شود
چون بینداییش با چیزی مسین .

ناصرخسرو.


ستوری مسین دید در پیکرش
یکی رخنه با کالبد درخورش .

نظامی .


|| به رنگ مس . مسی رنگ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
مسین . [ م ِ ] (اِخ ) نام شهری به جزیره ٔ صِقلیه مشرف بر تنگه ای به همین نام بین صقلیه و جنوب ایتالیا. این شهر بالغ بر 236000 تن جمعیت د...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.