اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مشاء

نویسه گردانی: MŠAʼ
مشاء. [ م َ ] (ع اِ)(از «م ش و») داروی مسهل که شکم راند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || (مص ) (از «م ش ی ») بسیار بچه شدن شتر و گوسفند. (ازمنتهی الارب ). بسیار بچه شدن آن زن و همچنین است ماشیة. (ناظم الاطباء). بسیار فرزند و چهارپای شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی چ تقی بینش ص 192).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مشاء. [ م َش ْ شا ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمّام . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) (آنندراج ). || رونده ....
مشاء. [ م َش ْ شا ] (ع ص ) نام روشی فکری در علوم عقلی ، مقابل اشراق . در باب وجه تسمیه ٔ مشاء گویند چون ارسطو تعلیم خود را در ضمن گردش افا...
حکمت مشاء. [ ح ِ م َ ت ِ م َش ْ شا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکمت مشائی . طریقه ٔ مشائین . حکمت ارسطو و پیروانش .
مشا. [ م َ ] (ع اِ) (از «م ش و») گزر و گیاهی است شبیه آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). گزر و زردک و گیاهی است شبیه به آن . (ناظم الاطبا...
مشع. [ م َ ] (ع مص ) ربودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || انداختن بول را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.