اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مشک آگین

نویسه گردانی: MŠK ʼAGYN
مشک آگین . [ م ُ / م ِ ] (ص مرکب ) انباشته و آگنده و اندوده به مشک :
نشان پشت من است آن دو زلف مشک آگین
نشان جان من است آن دو چشم سحرآگند.

رودکی .


تولاله دیدی شمشادپوش و سنبل تاج
بنفشه دیدی عنبرسرشت و مشک آگین .

فرخی .


بدان مشکوی مشک آگین فرودآی
کنیزان را نگین شاه بنمای .

نظامی .


گشته زین نکته های مشک آگین
روی کاغذ نگارخانه ٔ چین .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.