اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مشک زمین

نویسه گردانی: MŠK ZMYN
مشک زمین . [ م ُ / م ِ ک ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است بغایت خوشبوی ، و آن را به عربی سعد گویند، و مشکک زمینی هم می گویند. (برهان ). گیاهی است خوشبوی . (انجمن آرا). سعد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (الابنیه چ دانشگاه صص 27-95). مشکک . (فرهنگ رشیدی ). تاپالاق . (یادداشت مؤلف ). گیاهی است ۞ از تیره ٔ جگن ها که دارای ساقه ٔ زیرزمینی بسیار خوشبوی و معطر است و بطور خودرو در مزارع می روید. سعد. سعد کوفی . طپلاق . تپلاق . مشت . مشکک . قرقرون . مشک زیرزمین . (فرهنگ فارسی معین ) :
زآهوی این خاک مجوئید مشک
بار امان نیست در این شاخ خشک
قاعده ای نیست برون از خلل
مشک زمین گشت به پشکل بدل .

ضیاءالدین نخشوی (از انجمن آرا).


و رجوع به مشکک شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.